سال تحویل کنارخانوادم کیش بودیم و شوهرمم به جمعمون اضافه شد..
سفر خوبی بود خداروشکر..
و از اونجا دوباره برگشتم به دیار غربت...
حس خیلی بدی دارم..نسبت به شوهرم به همه خانوادش...من طاقت این شهرو ندارم....
اعصابم داغوووونه....
بیزارم از این شهر و ادماش....
کاش میتونستم به عقب برگردم و درست انتخاب کنم....
حالم خرابه..........
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 189
برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 155
خیلی...
خدایا به این اشکای روز و شبم تو این غربت خسته ام...
خسته از همه چی....
خسته از سرنوشت...
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 159
هفته پیش بابام بستری شده بود و منم بی اطلاع و چقدر پشت تلفن با بابام دردش ب جونم گریه کردم..
امروز خواهرم رفته بیمارستان واسه زایمان..خدایا خودت مواظبشون باش..هر دو بسلامتی و دل خوش مرخص بشن و بیان خونه..
لحظه شماری میکنم واسه رفتن به دیارم...
خدایا خودت به رحمت و کرم بی نهایتت سلامتی بابامو بهش برگردون و عنایت ویژه ای نصیب خواهرمو بچش کن....
الهی امین
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 102
برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 98
ک کاش نمیومدم....
اشکای مادرم و صورت گرفته پدرم دلمو به درد میاره...
دوهفته ای که پیش خانوادم بودم خیلی خوب بود...اصلا از دوریش اذیت نشدم درصورتی ک خودش هر روز و هرساعت پیام میداد و زنگ میزد برگرد و بدون تو نمیتونم و .....
حالا ک اومدم لال شده...
دلم گرفته...در و دیوار این خونه واقعا مث ی زندونه...زندانی ک نمیدونی که تموم میشه...
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 120
رد دستای ناپاکت رو صورتم و بدنمه...
واگذارت بخدا
شاید دوباره برگشتم به دیارم
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 103
حتی دیگه انرژی برای نوشتن ندارم
دیشب شب قدر منو حبس کرد و نزاشت حتی با تی وی قران سر بگیرم...
خدامیدونه دیشب چقدر زار زدم..
وقتی ب کبودی رو پام نگاه میکنم ازش متنفر میشم..هیچ حس خوبی نسبت بهش ندارم
روزی چندبار فکر طلاق و رویای یک زندگی دیگه از ذهنم میگذره..
کاش میدونستی همه اعضا و جوارحم از دیدن تو بیزارن...
خسته ام..خسته ...
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 141
برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 114
بابام رو بردن بیمارستان و دیالیزش کردن
اخ بمیرم ک اینجا اسیرم کردن و نمیتونم پیشش باشم
خدااااا بحق حضرت رقیه خودت بابامو همه پشت و پناهمو شفا بده
دنبال بلیتم به امیدخدا به زودی میرم پیش عزیزام میرم دیار خودم....
خدااااا نگاهت رو از عزیزام برندار...خودت شفا بده سایه سرمو...از عمرمن کم کن بزار رو عمرباعزت و طولانی پدرمادرم
پست۱۵۴...برچسب : نویسنده : roya-medicine98 بازدید : 141